تعداد بازديد :  
تاريخ : شنبه 27 مهر 1390

خولی و مرد پخمه

خولی

 

خولی تبری داشت که بسیار برایش با ارزش بود و هر شب آن را در تنور پنهان می کرد و در تنور را هم می گذاشت. عیالش گفت: خولی تبر را چرا در تنور می گذاری؟ خولی جواب داد: از دست گربه قایم می کنم. زن گفت: گربه تبر را می خواهد چه کند؟ خولی گفت: عجب زن احمقی هستی! گربه تکه گوشتی را که قیمتی ندارد می برد، اما تبری را که ده دینار خریده ام رها خواهد کرد؟


برچسب‌ها: خولی و مرد پخمه, لطايف , حكايت زيبا , لطيفه , متن زيبا , به باد تو , وبلاگ به ياد تو ,

ارسال توسط مدير
آخرين مطالب
صفحه قبل 1 2 3 4 5 ... 26 صفحه بعد